السلام ای حضرت سلطان عشق(ع)...

 
 
 
وقتی میام تو حرمت وا مِرَ عقده ی دلُم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

اومدی تو به آقا سلام بده

(پست ثابت)

 

[ شنبه 9 فروردين 1398برچسب:, ] [ 9:39 ] [ مباشری ]
[ ]

جانم فدای محمد(ص)...

بدون شرح...اما پر از درد...

 

 

[ یک شنبه 28 دی 1393برچسب:پیامبر(ص),حضرت محمد(ص),محمد(ص),muhammad,, ] [ 15:46 ] [ مباشری ]
[ ]

خدا جان...

دستی ته خاده جان ، تا لَه کارِن

گُل لهَ سر کِیمران ، وَ هزارِن

آو لَه سَر گانیان دا زَلاله

خاشیا خَلگا مهَ بی زوالهَ

((خدای من! تا دست مهربانی تو درکار است، کوه و دامنه های ان پوشیده از هزاران هزار گل خواهد شد.همچنان که آب چشمه هایمان هم زُلال است .خوشی این مردمان ازکرم ومحبت تو تو بی زوال خواهد بود.))

9d956f4a-c3e9-4e75-b5c5-0cd1122df01b.jpg

[ پنج شنبه 25 دی 1393برچسب:خدا,کرمانج,کرمانجی,زبان کرمانجی, ] [ 9:59 ] [ مباشری ]
[ ]

ماکه در شگفتیم........

[ شنبه 20 دی 1393برچسب:مرگ,مردن,ایمان,فاتحه, ] [ 11:27 ] [ مباشری ]
[ ]

الهی پناه میبرم به تو از قضاوت های غلط...

این متن رو باید بخونید!!! باید ...

 


ﻣﺠﻠﺲ ﻣﯿﻬﻤﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ......
ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺟﺎﯾﺶ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﺩ ...
ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﻋﺼﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻬﺎﺩ .....
ﻭ ﭼﻮﻥ ﺩﺳﺘﻪ ﻋﺼﺎ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩ، ﺗﻌﺎﺩﻝ ﮐﺎﻣﻞ ﻧﺪﺍﺷﺖ ...
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﭼﻮﻥ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻩ، ﺩﯾﮕﺮ ﺣﻮﺍﺱ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻋﺼﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ
ﻋﮑﺲ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻬﺎﺩﻩ .....
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺻﺎﺣﺒﺨﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺣﺎﻟﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﻧﺒﻮﺩ ﺑﻪ ﻭﯼ ﮔﻔﺖ:
ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻋﺼﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻋﮑﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯼ؟ !
ﭘﯿﺮ ﻣﺮﺩ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻣﺘﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﺯﯾﺮﺍ ﺍﻧﺘﻬﺎﯾﺶ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺳﺖ، ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻓﺮﺵ ﺧﺎﻧﻪ ﺗﺎﻥ ﺧﺎﮐﯽ ﻧﺸﻮﺩ .....
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ ....
اینجا شعر زیبایی هست در وصفش........
ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﺪ
ﻫﯿﭻ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﻻﺯﻡ ﻧﯿﺴﺖ

ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﺪ
ﻫﺮ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺍﺳﺖ
ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﻣﯿﻔﻬﻤﻨﺪ
ﻋﺬﺍﺏ ﻣﯿﮑِﺸﻨﺪ

ﺁﻧﺎﻧﮑﻪ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻨﺪ
ﻋﺬﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ
ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﭼﻪ " ﻣﺪﺭﮐﯽ " ﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ﭼﻪ "ﺩﺭﮐﯽ " ﺩﺍﺭﯾﺪ !

 

[ چهار شنبه 17 دی 1393برچسب:قضاوت,, ] [ 7:42 ] [ مباشری ]
[ ]

العجل...

آمرزش میخواهم برای هر گناهی که 


ثانیه ای در آمدنش تاخیر می اندازد...

 

[ سه شنبه 16 دی 1393برچسب:یامهدی,امام زمان(عج), ] [ 9:29 ] [ مباشری ]
[ ]

زندگی نامه استاد محسن میرزازاده

 

محسن میرزازادهمحسن میرزازاده

 

(زاده‌ی ۱ بهمن 1357 در روستای امام قلی از توابع قوچان) مشهور بهمحسن میرزاده خوانند‌ه‌ی موسیقی بومی، محلی و پاپ، ساکن و بزرگ شده کرج و نوازنده سازهای بومی خراسان شمالی از قبیل تار و دوتار است و سه تار و دیوان هم می نوازد. او از سن ۱۰ سالگی نزد استادانی ارزشمند به خصوص بهنام تاجیانی به نواختن دوتار پرداخت و از سال ۱۳۸۳ با تشویق خانواده و همسرش به خوانندگی مشغول شد. زندگی شخصی او پر از تلاش بوده و همواره سعی بر این داشته تا از فرهنگ بومی خویش با وجود کیلومترها فاصله، محافظت کند. پدربزرگ محسن، «لاچین بیگ» دوتار نواز بوده است. حضور پررنگ او در خراسان و نقش ارزنده او در بازآفرینی موسیقی شمال خراسان باعث شده است که خیلی ها محسن را فرزند این دیار بدانند، هرچند چنین نیز هست. محسن در کنار نوازندگی، به کرمانجی و فارسی نیز می‌خواند که بیشتر، ترانه‌های کرمانجی را بر لب دارد. او مراد حسن‌زاده راکه خواننده پرآوازه خراسان است یکی از انگیزه‌های روی آواری به خوانندگی می‌داند.

 

افتخارات

 

محسن میرزازاده بیش از۲۰ سال است که نوازنده و خواننده موسیقی اصیل شمال خراسان است و موفقیت های فراوانی را در این زمینه کسب کرده از جمله مقام‌های برتر در جشنواره‌های معتدد داخلی و خارجی از قبیل جشنواره موسیقی فجر وجشنواره تولیدات رادیویی و تلویزیونی و کسب رتبه نخست در جشنواره ABU آسیا و اقیانوسیه را درکارنامه خود دارد.
او عضو نوازندگان ارکستر ملی است و بارها از رادیو پیام هنرنمایی اش پخش شده . او مقام دوم جشنواره فجر در سال ۱۳۷۶ و مقام اول نوازندگی دوتار در جشنواره آواها و نواهای دفاع مقدس در سال ۸۳ را کسب کرده و در سال ۸۴ در جشنواره آواها و نواهای شیراز حائز رتبه نخست شده و در همایش‌های متعددی نیز در سطح کشور هنرنمایی کرده است. او در تازه‌ترین کارش به همت استاد «رحیم ذبیحی» فیلمساز پرآوازه کرد، راهی «حلبچه» شد و آهنگ پرسوز و ماتم «هاوار» که به معنای «فریاد» است را در حلبچه مظلوم اجرا کرد و توانست ارادت مردم ایران به اهالی حلبچه، در قالب این موسیقی پرسوز که همزمان از چند شبکه ماهواره ای پخش می شد هنرمندانه روایت کند.
به گفته صاحب نظران و خودش، هدف محسن میرزازاده این بوده است که موسیقی کرمانجی را ارتقا دهد و از یکنواختی خارج کند تا در سطح بین المللی معرفی کند.
او سه موسیقی فیلم را اجرا کرده است. فیلم «مرد مجهول» که از شبکه ۲ پخش شد و یکی هم تیتراژ پایانی فیلم «تورغه» که از طریق رسانه های صوتی و تصویری توزیع شد و دیگری موسیقی تیتراژ پایانی سریال شب شیشه ای بوده است. محسن میرزازاده اولین آلبومش را به نام «دائیگ» که در زبان کرمانجی به معنای مادر است را با آهنگسازی علی جافری و با کمک دوست خوبش آقای ناصر خاکشور شروع به کار کرد و همواره از او به نیکی یاد می‌کند. این آلبوم توسط موسسه «کرمانج» قوچان منتشر شد که شامل ۸ آهنگ کرمانجی است و بیشتر به سبک پاپ و موسیقی روز اجرا شده است.

 

یاوران

 

افراد بسیاری بوده اند که همواره دوست و یاور محسن هستند که از آنها می توان به آقای مراد حسن‌زاده اشاره کرد که محسن به آن لقب خان داده است. نزدیکترین دوست محسن، علی جافری است که یار و یاورش بوده تا به اهدافش نزدیک‌تر شود. محسن با شاعرهای بسیاری کارکرده که از جمله می‌توان به استاد علیرضا سپاهی لایین، دکتر حسن روشن، اسماعیل حسین پور، صادق آدیینه، کریم اکبرزاده، خانم مائده قادری، خانم محبوبه سعادتمند اشاره کرد. آلبوم کوات را با تنظیم علی جافعی و همنوایی  یلدا عباسی به سرانجام رساند و آلبوم داوت را با آقای سعید شیخ روشندل و احسان سروری به انجام رساند.

 

ندای دل محسن

 

او می‌گوید: «مهم نیست یک نوازنده همه مقام ها را بلد باشد مهم این است که دوتارش بوی خانه های کاهگلی، پونه، آنخ، اسپند و طبیعت و بوی زندگی و عشق و درد مردم بدهد.»

 

[ دو شنبه 15 دی 1393برچسب:محسن میرزاده,محسن میرزازاه,کرمانج,کرمانجی,kormanj, ] [ 17:55 ] [ مباشری ]
[ ]

جاودان بمان ...

امروز دلم چه بی هوا یاد تو کرد...

 

 

مرتضی

 

 

جاودانه ی موسیقی روحت شاد...

[ شنبه 13 دی 1393برچسب:مرتضی پاشایی,پاشایی,مرتضی,, ] [ 13:52 ] [ مباشری ]
[ ]

شفاعت حسین...

 

برایتــــان اینگونه آرزو میکنم :

 

آن زمان که در محشــــر خــــدا بگوید چه داشتی...

 

حسیـــــن سربلند کند و بگوید:

 

              حســــاب شد 

 

                            مهمـــــان من است!

 

 

منبع:بهار نارنج

[ شنبه 10 آبان 1393برچسب:, ] [ 21:6 ] [ مباشری ]
[ ]

آب را گل نکنید...

کاش سهراب اینگونه میگفت:

 

 

آب را گل نکنید . . .

 

 

شاید از دور علمدار حسین (ع)

 

 

مشک طفلان بر دوش،

 

 

زخم و خون بر اندام،

 

 

می رسد تا که از این آب روان،

 

 

پر کند مشک تهی،

 

 

ببرد جرعه آبی برساند به حرم،

 

 

تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س)

 

 

نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .

 

 

یا حسین (ع)

 منبع:مشق عشق

[ شنبه 10 آبان 1393برچسب:اباالفضل(ع),علی اصغر(ع),حضرت عباس, ] [ 20:4 ] [ مباشری ]
[ ]

بحر طویل....

                                            بحر طویل

 

 

                                                                                     به نام عشق

                                                                          این  صدای  تپش  قلبم  نیست

                                                                          درحسینه ی دل سینه زنی ست

 

     و این بحر طویل است...

 

عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟

دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...

عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و  این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان  صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت  ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...

گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...

                                منبع : سایت شهید آوینی                   http://www.aviny.com/ 

 

[ پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:امام حسین,عاشورا,امام حسین(ع),, ] [ 10:55 ] [ مباشری ]
[ ]

امام عشق...

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

 

جملات زیبا

[ پنج شنبه 8 آبان 1393برچسب:, ] [ 10:50 ] [ مباشری ]
[ ]

دعای ماه مبارک...

 

[ سه شنبه 10 تير 1393برچسب:, ] [ 13:56 ] [ مباشری ]
[ ]

درباب ماه مبارک...

 
 

 

آنکه از فرط گنه ناله کند زار کجاست؟

آنکه زاغیار برد شکوه بر یار کجاست

باز ماه رمضان آمد و بر بام فلک

می زند بانگ منادی که گنه کار کجاست

سفره رنگین و خدا چشم به راه من و توست

تاکه معلوم شود  طالب دیدار کجاست

بار عام است خدا را به ضیافت بشتاب

تا نگوئی که در رحمت دادار کجاست

مرغ شب نیمه شب دیده به ره می گوید

سوز دل ساز بود دیده بیدار کجاست

ماه رحمت بود ای ابر خطاپوش ببار

تا نگویند که آن وعده ایثار کجاست

حق به کان کرمش طرفه متاعی دارد

در و دیوار زند داد خریدار کجاست

آن خدائی که رحیم است و کریم است و غفور

گوید ای سوته دلان عاشق دلدار کجاست

من ژولیده به آوای جلی می گویم

آنکه با توبه ستاند سپر نار کجاست

ژولیده نیشابوری

 
 
[ یک شنبه 8 تير 1393برچسب:, ] [ 9:19 ] [ مباشری ]
[ ]

معجزه پوست شیشه ای

                                                       

چندی پیش تعدادی از معاندان قرآن می خواستند

 

 خطا و اشتباهی در قرآن کریم بیابند

 

بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند

 

تا اینکه به  آیه 18 سوره نمل رسیدند

 

در این آیه خداوند مي فرمايد:

 

"هنگامي كه سليمان و سپاه عظيمي وارد

 

وادي مورچگان شدند،مورچه اي گفت

 

كه اي مورچگان به خانه هاي خود برويد

 

مبادا سليمان و سپاهش ندانسته

 

شما را له كنند (لایحطمنکم )"

 

در حالی که:

 

این کلمه با مصدر (تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی

 

فقط در مورد شیشه به کار میرود

 

اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند.!!!

 

پس این دانشمندان به گمان خود آن را اختلافی در قرآن دانستند

 

تا اینکه یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات خود کشف کرد که:

 

بیش از 75 درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را

 

شیشه تشکیل میدهد و اين پوشش استخواني

 

در حين قراردادن آن زير فشار به راحتي خرد شده

 

و مانند يك تكه شيشه مي شكند و با کشف این معجزه

 

بلافاصله به اسلام ایمان آورد...

 

"به افتخار اسلام انتشار دهید"

[ شنبه 7 تير 1393برچسب:, ] [ 11:5 ] [ مباشری ]
[ ]

درباب حجاب

افسران - بــه چــادرت
بــه چــادرت میخنــدنــد...

بــه تــاج بنـــدگـــی ات طعنـــه میـــزننـــد...

مبـــادا دلســـرد شـــوی بـانـــو...

هیـــزمــــ بــرای آتــــش غـــُربــت زهــــرا(س)نبـــاش...

کــه ایـــن روزهـــا فـــاطمــه(س) خیلــــی غـــریــــب اســـت...

الســـلامــــ عـلیــک یــافــاطمـــة الـــزهـــرا(س)
[ چهار شنبه 4 تير 1393برچسب:, ] [ 7:40 ] [ مباشری ]
[ ]

درباب جام جهانی...

 

 

 

 

بچه ها واقعا خوب بازی کردن . دستشون درد نکنه .

ان شاءَ الله  توی  بازی  با بوسنی هم همین طور تلاش کنن و ببریم .

 

 

 

چند تا اظهار نظر :

 

پروین : تیم ملی جهان را شگفت زده کرد .

AFC :ایران هنوز فرصت دارد.

مسی : پاس دادن و رد کردن توپ بین بازیکنان ایران کار سختی بود .

لاوتزی : فکر نمی کردیم ایران اینقدر منظم باشد .

حقیقی:به مسی توهین نکنید .

رومرو:ایران فرا تر از انتظار بود .

گارای : با 3 امتیاز ارزشمند میدان را ترک کردیم .

گاگو: فکر نمی کردیم ایران این جوری  بازی کند .

حیدری :خیلی ها فکر می کردند دروازه ی آرژانتین را نمی بینیم .

کی روش :عملکرد بازیکنان مثبت بود/

دو نفر موجب این نتیجه شدند :داور و مسی

پاشا زاده: این بازی اندازه 5سال فوتبال ما را به دنیا معرفی کرد .

سابه یا:ضد حمله های ایران نابود کننده بود .

 

برگرفته از iranianfootballnews.loxtarin.com

 

 

  

دروازه‌بان تیم ملی فوتبال ایران معتقد است که

 ایران می‌توانست آرژانتین را شکست دهد و حق به حقدار نرسید .

علیرضا حقیقی که در بازی برابر آرژانتین عملکرد درخشانی داشت  ،

در باره این بازی گفت :

خدا را شکر می‌کنم همه بازیکنان تلاش  زیادی کردند و خوب بازی کردند .

فوتبال همین است و همیشه حق به حقدار نمی‌رسد.

امروز به جرات می‌توانم بگویم که حق‌ ما پیروزی بود .

وی ادامه داد : متاسفانه بازی  را در دقیقه ۹۱ واگذار کردیم

ولی این چیزی  از ارزش‌های  ما کم نمی‌کند.

اطمینان دارم از بازی  با بوسنی با دست پر خارج می‌شویم .

حقیقی درباره گلی که از لیونل مسی دریافت کرد هم گفت :

من نه فقط در آن صحنه که در همه صحنه‌ها تمام تلاشم را کردم .

در آن صحنه هم خیلی خودم را کشیدم اما توپ به جایی رفت که نباید می‌رفت .

  

 

به امید صعود   ...

 

بله ما اینیم دیگه....

یه چیزایی هم از فوتبال سرمون میشه.....

[ یک شنبه 1 تير 1393برچسب:, ] [ 11:56 ] [ مباشری ]
[ ]

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود....

بعضی از عشق های زمینی هستند که آدم رو به معشوق حقیقی یعنی خدا میرسونن....به شرط اینکه آدم واقعا عاشق باشه و تشنه ی معشوق(خداوند)...

عشق مولانا به شمس هم یکی از همین عشق های زمینی بود که باعث شد مولانا متحول بشه و به عشق خداوند برسه:

.............

 

عشق از ازل است و تا ابد خواهد بود 

جوینده عشق بی‌عدد خواهد بود

فردا که قیامت آشکارا گردد

هرکس که نه عاشق است رد خواهد بود 

 

عشق مولانا به شمس، عشق آدم بود به آدم. عشق مجنون به لیلی، عشق عاشق بود به معشوقه. عشق. عشق. عشق.  عشق محمد به خدا، عشق بنده بود به خالق .مولانا پیش از ملاقات با شمس تبریزی شناخته شده نبود و شمس به دنبال کسی بود که آتشی بر او بیفکند و پذیرندگی کلام داشته باشد. مولانا خود دریای علم بود و شمس به مثابه قلندری که دنیا را زیرپا می گذاشت تا کسی را که پذیرندگی کلام داشته باشد بیابد. تا اینکه در بازار زرگرها این ملاقات اتفاق می افتد. دیداری که یکی از مهمترین ملاقات روحانی و حکمی دنیاست. «عشق» تنها گزاره ای است که شمس تبریزی به مولانا می آموزد. چراکه مولانا در علم، حکمت ، فلسفه وقرآن سرآمد بود. اما شمس او را با عشق آشنا می کند. از انجاست که دیگر شاهد دگرگونی در اثار مولانا هستیم و روح عاشقانه ای در اشعار وی تجلی پیدا می کند. » 

شیدایی مولانا

 

مولانا در دوری شمس ناآرام شد و روز و شب به سماع پرداخت و حال آشفته‌اش در شهر بر سر زبان‌ها افتاد.

روز و شب در سماع رقصان شد         بر زمین همچو چرخ گردان شد

 

مولانا به شام و دمشق رفت اما شمس را نیافت و به قونیه بازگشت. او هر چند شمس را نیافت؛ ولی حقیقت شمس را در خود یافت و دریافت که آنچه به دنبالش است در خودش حاضر و متحقق است. مولانا به قونیه بازگشت و رقص و سماع را از سر گرفت و جوان و خاص و عام مانند ذره‌ای در آفتاب پر انوار او می‌گشتند و چرخ می‌زدند. مولانا سماع را وسیله‌ای برای تمرین رهایی و گریز می‌دید. چیزی که به روح کمک می‌کرد تا دررهایی از آنچه او را مقید در عالم حس و ماده می‌دارد پله پله تا بام عالم قدس عروج نماید. چندین سال گذشت و باز حال و هوای شمس در سرش افتاد و به دمشق رفت؛ اما باز هم شمس را نیافت و به قونیه بازگشت.

به قلم خسرو ملازهی...

 

[ چهار شنبه 28 خرداد 1393برچسب:عشق,مولانا,شمس,شمس تبریزی,عشق مولانا به شمس, ] [ 11:24 ] [ مباشری ]
[ ]

وطنم ظفرآباد...

درسته که بزرگ شدیم...درسته که تحصیل کرده شدیم...درسته که تکنولوژی از سروکولمون بالا میره...درسته که وبلاگ زدیم...درسته که به فضای مجازی بیشتر از فضای واقعی اهمیت میدیم....

همه ی اینا درست ولی ما هنوز هویتمونو فراموش نکردیم...

ماهمون روستایی که بودیم هستیم....

(بهشت رو زمینه بخدا)

 

[ شنبه 24 خرداد 1393برچسب:, ] [ 10:33 ] [ مباشری ]
[ ]

نیمه شعبان...

صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد              
گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشينان حريم خلوت                
نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد
عاشقان را رسد اين طرفه بشارت زسروش              
كه سحرگاه شب نيمه شعبان آمد
مى ‏كند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل              
كه ز نرگس ثمرى پاك بدوران آمد
وارث تاج نبى اوست كه با دعوت حق              
بهر افراشتن پرچم قرآن آمد
شهسواريست كه با صولت و بازوى على              
از پى كشتن كفار به ميدان آمد
مظهر صلح حسن اوست كه با حلم حسن              
پى آرامش دلهاى پريشان آمد
آنكه اندر رگ او خون حسين بن عليست              
پى خونخواهى سالار شهيدان آمد
در ره زهد و عبادت چو على بن حسين              
سوى حق قافله راسلسله جنبان آمد
علم باقر همه در اوست كه با مشعل علم              
رهبر جامعه بى سر و سامان آمد
تا ز ناپاك كند مذهب صادق را پاك              
مظهر راستى و پاكى و ايمان آمد
هم چو كاظم كه بود قبله حاجات و مراد              
دردمندان جهان را پى درمان آمد
چون رضا تا كه كند از رنگ علوم              
وارث افسر سلطان خراسان آمد
اوست سرچشمه تقوا و فضيلت چو جواد              
منبع فيض و جوانمردى و احسان آمد
هادى وادى حق كز پى ارشاد بشر              
با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد
يادگار حسن عسگرى پاك سرشت              
كه جهان را كند از عدل گلستان آمد
قائم آل محمد شه اقليم وجود              
كه بفرمانده ى عالم امكان آمد
طبع خاموش رسا باز چو مرغان چمن              
پى تبريك چنين شاد و غزلخوان آمد

 

الهم عجل لولیک الفرج

[ جمعه 23 خرداد 1393برچسب:نیمه شعبان, ] [ 11:55 ] [ مباشری ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد